هر آن دل ها که بی تو شاد باشد


چو خاشاکی میان باد باشد

چو مرغ خانگی کز اوج پرد


چو شاگردی که بی استاد باشد

چه ماند صورتی کز خود تراشی


بدان شاهی که حوری زاد باشد

چه ماند هیبت شمشیر چوبین


به شمشیری که از پولاد باشد

تو عهدی کرده چون روح بودی


ولیکن کی تو را آن یاد باشد

اگر منکر شوی من صبر دارم


بدان روزی که روز داد باشد